مراد از جَنب الله در آیه 56 سوره زمر چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
«وَأَنِيبُوا اِلَي رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ (54)
وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ اِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ العَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ (55)
أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَي علَي مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَاِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (56)»
[و پيش از آن كه شما را عذاب در رسد، و ديگر ياري نشويد، به سوي پروردگارتان بازگرديد، و تسليم او شويد.*
و پيش از آن كه به طور ناگهاني و در حالي كه حدس نميزنيد شما را عذاب در رسد، نيكوترين چيزي را كه از جانب پروردگارتان به سوي شما نازل آمده است پيروي كنيد.* تا آن كه (مبادا) كسي بگويد: دريغا بر آن چه در حضور خدا كوتاهي ورزيدم؛ بيترديد من از ريشخندكنندگان بودم.]
1) امام موسي كاظم عليه السلام درباره كلام خداوند عزّ و جلّ: «أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَي علَي مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ» فرمود: جَنب خدا امير مؤمنان عليه السلام است و نيز اوصيا پس از او در جايگاه والايشان تا اين كه به آخرين تن از ايشان پايان يابد. 1
2) امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: امير مؤمنان عليه السلام در خطبه خود فرمود:
من رهنمايم و من ره يافته ام و من پدر يتيمان و بيچارگان و شوي بيوه زنانم و من پناهگاه هر ناتوانم و من سراي امن هر بيمناكم و من راهبر مؤمنان به بهشتم و من ريسمان استوار خدايم و من حلقه محكم خدا و كلمه پرهيزكاريم و من ديده خدا و زبان راستگوي او و دست اويم ومن همان جَنب خدايم كه فرمود: «أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَي علَي مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ»
و من دست خدايم كه به مهرباني و آمرزش بر بندگانش گسترده و من دروازه ريزش گناهانم. هر كه مرا شناخت و حقّ مرا شناخت، پروردگارش را شناخته است؛ چرا كه من وصيّ پيامبر او در زمينش و حجّت او بر آفريدگانش هستم. هيچ كس اين را انكار نميكند جز آن كس كه خداوند و رسولش را رد ميكند. 2
و نيز امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: امير مؤمنان عليه السلام فرمود: «من رهنما و ره يافته ام» و حديث را بيان فرمود. 3
3) جابر بن عبد الله انصاري روايت كرده است كه: جمعي از بزرگان اهل يمن خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيدند.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: اهل يمن شتابان نزد شما آمده اند. چون آنان بر رسول خدا صلي الله عليه و آله وارد شدند، ايشان فرمود: گروهي كه دلهايشان نرم و ايمانشان استوار است و منصور از آنان ميباشد، با هفتاد هزار تن قيام ميكنند و جانشين مرا و جانشين وصيّ مرا ياري ميكنند و بند شمشيرهايشان از پوست است.
آنان عرض كردند: اي رسول خدا! وصيّ تو كيست؟
فرمود: او كسي است كه خداوند به شما فرمان داد تا به او متوسّل شويد و چنگ زنيد و فرمود: «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ»[و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد]4 عرض كردند: اي رسول خدا! براي ما روشن فرما كه اين ريسمان چيست؟
فرمود: آن كلام خداوند متعال است كه فرمود: «اِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ» [مگر آن كه به پناه امان خدا و زينهار مردم ( روند) ]5 كه ريسمان خدا كتاب اوست و ريسمان مردم وصيّ من است.
عرض كردند: اي رسول خدا! وصيّ تو كيست؟
فرمود: او كسي است كه خداوند درباره او فرمود: «أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَي علَي مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ» عرض كردند: اي رسول خدا! مراد از اين جَنب خدا چيست؟
فرمود: همان است كه خداوند درباره آن فرمود: «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَي يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»[روزي است كه ستمكار دستهاي خود را ميگزد (و) ميگويد: اي كاش با پيامبر راهي برميگرفتم.] 6، او وصيّ من و پس از من راه رسيدن به من است.
عرض كردند: اي رسول خدا! به حقّ كسي كه تو را بر حق برانگيخت، او را به ما نشان ده؛ چرا كه ما به او مشتاق شده ايم.
فرمود: او كسي است كه خداوند او را نشانه اي براي توسل كنندگان قرار داد؛ اگر همچون صاحبدلي شنوا و گواه به سوي او بنگريد، خواهيد دانست كه او وصيّ من است، همان گونه كه دانستيد من پيامبر شما هستم، پس به ميان دسته هاي مردم درآييد و چهره ها را نيك بنگريد، هر آن كس كه دلهايتان به سويش گراييد، او همان وصيّ من است؛ چرا كه خداوند عزّ و جلّ در كتابش مي فرمايد: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي اِلَيْهِمْ»[پس دلهاي برخي از مردم را به سوي آنان گرايش ده.] 7 به سوي او و به سوي فرزندان او.
ابو عامر اشعري از ميان اشعريها و ابوغرّه خَولاني از ميان خولانيها و ظَبيان و عثمان بن قيس و عُرنه دوسي از ميان دوسيها و لاحق بن علاقه برخاستند و به ميان دست ههاي مردم رفتند و به چهره ها نيك نگريستند و آن گاه دست مردي را كه موي جلوي سرش ريخته بود و شكمي بزرگ داشت، گرفتند و عرض كردند: اي رسول خدا! قلبهاي ما به سوي اين مرد گراييد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: شما برگزيدگان خداييد؛ زيرا پيش از آن كه وصيّ من به شما شناسانده شود، او را شناختيد؛ از چه دانستيد كه او وصيّ من است؟
ناگاه صداي گريه آنان برخاست و عرض كردند: اي رسول خدا! به اين قوم نگريستيم، امّا دلهايمان شيفته هيچ يك نشد. چون او را ديديم، دلهايمان تپيد و جانهايمان آرام گرفت و جگرهايمان به شور افتاد و چشمانمان غرق در اشك شد و سينه هايمان خرسند گشت، آن چنان كه گويي او پدر ماست و ما پسران اوييم.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ اِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»[تأويلش را جز خدا و ريشه داران در دانش كسي نميداند.] 8، شما نسبت به او جايگاهي داريد كه به سبب آن، در نيكي پيشي گرفته ايد و شما از دوزخ به دوريد.
آن گروه نام برده برجا ماندند تا آن كه با امير مؤمنان، حضرت علي عليه السلام به جمل و صفّين رفتند و در صفّين كشته شدند، خدا رحمتشان كند؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله به ايشان مژده بهشت و خبر از آن داده بود كه در كنار حضرت امام علي عليه السلام به شهادت ميرسند. 9
1- كافي، ج 1، ص 113، ح 9
2 - توحيد، ص 164، ح 2
3 - اختصاص، ص 248
4 - آل عمران/ 103
5 - آل عمران/ 112
6 - فرقان/ 27
7 - ابراهيم/ 37
8 - آل عمران/ 7
9 - غيبة نعماني، ص 25