مقاومت بعد از کربلای 61 قمری در کانال کمیل 61 شمسی معنا پیدا کرد
تاریخ زندگیمان بعد از خواندن کتاب سلام بر ابراهیم و آشنایی با تو به دو بخش تقسیم شد
قبل از آشنایی با تو ، بعد از آشنایی با تو
میدانی !
گویی از آن اذان های معجزه گرت در گوش ما خواندی و ما از نو متولد شدیم
و بخش دوم زندگیمان رقم خورد.
بخش دوم زندگیمان خیلی زیباتر شده …
راه و مسیرمان مشخص است …
کمتر سر درگم هستیم …
آخر
هادی راه ما تو بودی
۵ شبانه روز محاصره ی کانال کمیل
قصه ی وفاداری علی اکبرهای بی کفن خمینی کبیر است.
نیازی به خواندن مقتل نیست!
گوشه گوشه ی کانال مقتلی برپاست…..
مقتل اصلی را علمدار کميل روایت می کند…
آنجا که اصحاب گفتند:
“اَلْعَطَش قَدْ قَتَلَنا…”
و قمقـمـه های تشنه ی لب های شهدا میان میدان مین جا مانده بود.
علمدار کميل تا نزدیک نیروهای خودی میرود و به یاد سقای کربلا با لب های تشنه آب میاورد.
شبِ جمعه بعد از آخرین اذان مغرب به مادر سادات اقتدا می کند:
“بچه ها!غصه نخورید…..
اگر در غربت هم شهید شویم،مادرمان ما را تنها نمی گذارد…..”
ظهر جمعه ۲۲ بهمن ماه
علمدار کميل با لبهاي تشنه مانند سرورشان حسين(ع) شهيد شد…
وَ سَلامٌ عَلی ابراهیم…
ابراهیم جان!!
از (الف) نام زیبایت ایستادگی
از (ب) بزرگ همت
از (ر) رادمردی
از ( ا ) استواری در راه هدف
(ه) همت بلند
(ی) یل پهلوان
و از (م) آن مردانگی و بزرگی
به ارث برده ای ، چه مظلومانه و بی صدا خفته ای و نام بلندت چه پر آوازه بر قلبهایمان حک شده